سلام دوست داشتم بعد از این چند ماه که کبوترانه رو دوباره به روز می کنم، مطلبی بنویسم که احساسات و اعتقاداتم رو ارضا کنه، ولی چه کنم که هر کاری کردم دستم به قلم نرفت که نرفت؛ برای همین نقال شدم، تا نقل کنم چیزایی رو که دور و برم می بینم: داشتم به کتونی های زیبا و مارک دار نایک (Nike) فکر می کردم: که لوگوی کالاهای صهیونیستی - اسرائیلی رو دیدم: یاد استفاتایی افتادم که آقا در جوابش فرمودند: « بر آحاد مسلمین واجب است که از خرید و استفاده از کالاهایى که سود تولید و فروش آنها عاید صهیونیستها که با اسلام و مسلمین در حال جنگ هستند، مىشود، اجتناب کنند.» پس همه با هم و دست در دست هم به سوی تحریم کالاهای صهیونیستی - اسرائیلی: اینا همه شون لازم اند، ولی کافی نیستند، نه تنها باید کالاهای صهیونیستی - اسرائیلی رو تحریم کنیم، بلکه باید افکار صهیونیستی رو هم تحریم کنیم:
... ولادیمر پوتین در دقایقی هیجان انگیز، مبهوت گفتار و منش رهبری شده بود و بیشتر دوست داشت شنونده باشد تا گوینده، آن هم در فضایی ساده و صمیمی... دیدار که تمام شد، گفت: « با حکیم بزرگی که در ایران به حکومت نشسته است، هیچ خطری متوجه ایران نیست. من تمام ویژگی های مسیح را در آیت الله خامنه ای دیدم... در ایران هرچه هست، همین است که در اینجاست. فکر نمیکردم ایشان اینقدر همه جانبه باشند. تنظیم سیاست های ایران با رهبری است و او یک حکیم تصمیم گیر است. با وجود او هیچ خطری متوجه ایران نیست. من در ملاقات با آیت الله خامنه ای، معنای قانون اساسی جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را فهمیدم. درباره روسیه نیز مطالبی از این حکیم شنیدم که تا کنون از آن غافل بودم». بی شک پوتین خیلی بیشتر از موسوی میفهمد.
ولادیمر پوتین، رئیس جمهور سابق روسیه، تنها در حدود چند ساعت یا شاید چند دقیقه با مقام معظم رهبری دیدار داشت؛ ولی در این مدت کوتاه، واقعیات زیادی را درباره ایشان، مقام ولایت و شرایط ایران فهمید و در این زمان اندک، متوجه شد که با وجود چنین شخصیتی در صدر نظام اسلامی، هیچ گونه خطری متوجه ایران نیست و هیچ شخص و گروهی -هر چند از اغنیا و اقویا- نمی تواند در مقابل این قدرت بایستد و در جهت براندازی و تضعیف آن موفقیتی به دست آورد.
البته نباید فراموش کرد که پوتین، فردی کمونیست و بی دین است و هیچ گونه اعتقادی نسبت به معنویات، امدادهای غیبی الهی و ولایت معنوی امام عصر (ارواحنا له فداه) ندارد و تنها با تمسّک به مشاهدات مادی -با دو چشم سر- توانسته است به این استنتاج عاقلانه دست یابد.
حال سؤال این است که چرا با وجود اینکه فردی کمونیست و سیاستمداری بیگانه همچون ولادیمر پوتین -که تنها چند دقیقه سعادت داشته است مقام معظم رهبری را از نزدیک بشناسد- تا این حد مجذوب ایشان شده و به قدرت و اقتدار اقیانوس وار ایشان پی میبرد و ایشان را عیسای زمانه میداند؛ اما اشخاصی همچون میر حسین موسوی -که ادعای آشنایی سی ساله با ولایت فقیه و انقلاب را دارند- در این سی سال هنوز نفهمیدهاند که « با وجود حکیم بزرگی که در ایران به حکومت نشسته است، هیچ خطری متوجه ایران نیست» و بعد از گذشت سی سال هنوز هم دست در دست دوستان خارجی درصدد براندازی نرم و به راه انداختن انقلاب مخملی هستند!؟
چرا با اینکه یک شهروند روسی به تعریف و تمجید از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میپردازد، اما این افراد همچنان اسرار بر بیقانونی و لاابالیگری دارند!؟ مگر بعد از گذشت سی سال و مشاهده انواع مشکلات - از جنگ نظامی و فرهنگی گرفته تا هزاران تحریم تا خیانت های داخلی و وقایعی همچون 18 تیر، تحصن و استعفای نمایندگان مجلس و...- هنوز معنای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ولایت فقیه را نفهمیده اند!؟
آیا آقایان بعد از گذشت سی سال هنوز هم فکر میکنند با صدور چند شماره بیانیه و حمایت از مشتی ولگرد و اغتشاشگر، میتوانند نظام اسلامی را سرنگون کنند، حال آنکه سکانداری این نظام در دستان توانمند شخصیت فرزانهای همچون مقام معظم رهبری است، که ولایتش ادامه ولایت یازده معصوم شهید و در سایه ولایت حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؟
کاندیدای منتخب اصلاح طلبان در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، خودکشی کرد
به گزارش کبوترانه، به نقل از یک منبع آگاه و نزدیک به مردم ایران، میر حسین موسوی خودکشی کرد.
بر اساس این خبر، علت خودکشی وی، عدم موفقیت در انتخابات و تحریک دوستان داخلی و خارجی بوده است.
شایان ذکر است، نوع خودکشی میر حسین موسوی، تا حدودی بی نظیر و منحصر به فرد است و تنها چند مورد مشابه در طول سی سال اخیر از این نوع خودکشی در ایران رخ داده است، که بر اساس شواهد موجود، حادثه اخیر نسبت به موارد مشابه، از انگیزه و برنامه بهتری برخوردار بوده است.
در ادامه خبر، نماینده پزشکی قانونی در تشریح جزئیات به دست آمده از وقوع این خودکشی، در مصاحبه با کبوترانه گفت: « بر اساس شواهد و قراین موجود، علت خودکشی، همان عللی است که پیش از این نیز ذکر شده است؛ اما نکته قابل توجه درباره این خودکشی، شکل و روش آن است».
وی در ادامه می افزاید: « موسوی، برای خودکشی از هیچ کدام از وسایل و مواد رایج برای خودکشی، از قبیل خودکشی با سیانور، خودکشی با استفاده از طناب دار، با سلاح گرم یا سرد و موارد دیگر استفاده نکرده و راهی نوین برای خودکشی ابداع کرده است».
وی در توضیح روش خودکشی موسوی خاطر نشان کرد: « کارشناسان، خودکشی میرحسین را، از نوع خودکشی سیاسی- اجتماعی دانسته و معتقدند با این خودکشی، موسوی به جمع اموات سیاسی پیوست و خود را از زندگی سیاسی خلاص نمود».
در پایان باید افزود، جنازه وی چند روز قبل توسط طرفدارانش در خیابان های تهران تشییع و به خاک سپرده شد.
بسم رب الخبیر
اشاره:
پس از شکست مفتضحانه دوم خردادی های اصلاح طلب(!) در انتخابات مجلس هشتم، تا چندین ماه شاهد گوشه گیری اینان از اجتماع و زاویه نشینی هایشان بودیم؛ تا حدی که حتی در محیط سایبر هم، وبلاگ های طرفدار این گروه سیاسی، به حالت نیمه تعلیق درآمده بودند؛ اما در چند هفته اخیر و با توجه به نزدیکی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر شاهد چالش ها و تلاش های اصلاح طلبان برای حضور مجدد در اجتماع و ایجاد موج های سیاسی، برای جلب توجه آحاد مردم بوده و با اینکه در جریان انتخابات قبلی (ریاست جمهوری نهم و مجلس هشتم)، ملت بزرگ ایران، تصمیم قاطع خود را برای دفاع از آرمان های انقلاب اعلام کرده است، اصلاح طلبان همچنان سعی در موفقیت در انتخابات آتی را دارند.
-------------------------------------------
در انتخابات مجلس هشتم، که مردم، یکی از پرشورترین انتخابات جمهوری اسلامی ایران را در سال های پس از انقلاب اسلامی، تجربه می کردند، نشان دادند که هشت سال حکومت طایفه اصلاح طلبان(!)، بر نظام اسلامی کافی است و دیگر علاقه ای برای اعتماد به این گروه را نداشته و تصمیم بر بازگشتن به تفکرات سال های اول انقلاب را گرفته اند.
انتخابات مجلس هشتم که نتیجه آن اعتماد 90 درصدی مردم تهران به اصولگرایان و 73 درصدی کل کشور به این انقلابیون بود، موجب دلسردی شدید اصلاح طلبان از مردم و کناره گیری آنان از اجتماع شد، به گونه ای که حتی تا چندین ماه پس از این عزم عمومی مردم، شاهد این گوشه نشینی ها و حتی تعلیق گروهی وبلاگ نویسان و برخی سایت های وابسته به این جناح سیاسی بودیم.
در این روزهای سراسر ناامیدیِ اصلاح طلبان از مردم، تنها اقدام آنان برای جلب اعتماد مردم و تنها امیدشان برای این کار، تخریب گروه های مقابل و مخالف خود بود، که در این راستا کارهای متعددی از جمله: تخریب چهره های برجسته انقلاب، تخریب عملکردهای دولت و مجلس، سنگ پرانی برای جلوگیری از پیشرفت برنامه توسعه کشور، ایجاد برخی مشکلات اقتصادی در کشور، غلو کردن مشکلات جامعه با استفاده از روزنامه ها و سایت های خبری وابسته، بی اعتنایی به فرمایشات مقام معظم رهبری در رابطه با مسایل کشور، عیب جویی های بی مورد و بی حد و اندازه از دولت مردمی دکتر احمدی نژاد، تا جایی که در نهایت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دامه برکاته) را مجبور به برخورد با این گروه کرده و ایشان در طول سخنرانی های متعدد و حتی در سفرهای استانی، با حمایت کامل از دکتر احمدی نژاد و دولت محترم، این گونه عیب جویی ها و تخریب ها را بی انصافی خوانده و به شدت محکوم کردند.
در حقیقت می توان گفت، تنها چاره ای که اصلاح طلبان برای جلب اعتماد مردم سراغ داشته و دارند، تخریب ارزش ها و خدمات دیگران است، نه تبلیغ ارزش ها و کارآمدی های خود.
در چند هفته اخیر و با توجه به نزدیکی دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، بار دیگر شاهد چالش ها و تلاش های اصلاح طلبان برای حضور مجدد در اجتماع و ایجاد موج های سیاسی، برای جلب توجه آحاد مردم بوده و با اینکه در جریان انتخابات قبلی (ریاست جمهوری نهم و مجلس هشتم)، ملت بزرگ ایران، تصمیم قاطع خود را برای دفاع از آرمان های انقلاب اعلام کرده است، اصلاح طلبان همچنان سعی در موفقیت در انتخابات آتی را دارند.
اما آنچنان که از شواهد و تجربیات، برمی آید، از این انتخابات هم، اصلاح طلبان بهره چندانی نخواهند برد، زیرا اقدامات آنان در مجلس شواری اسلامی و دو دوره ریاست جمهوری، موجب نارضایتی گسترده مردم از آنان شده است، که به برخی از این اقدامات اشاره می شود:
1. ماجرای کنفرانس برلین
2. جشنواره رقص ایران زمین
3. حادثه کوی دانشگاه
4. غائله کردستان
5. ماجرای زهرا کاظمی
6. اقدامات و فجایعی چون تحصن و نامه ها و نطق های نمایندگان مجلس ششم علیه ولی فقیه، وزارت اطلاعات و ناجا، حملات بی وقفه روزنامه های زنجیره ای - که حضرت آقا آنها را صراحتاً پایگاه دشمن خواندند- به ارکان نظام
و هزاران مصیبت دیگری که ذکر تمام آنها مجالی موستوفا می طلبد.
از طرف دیگر توهین های پی در پی و بی وقفه دوم خردادی ها به اعتقادات و باورهای دینی مردم، پشت کردن به اهل بیت(ع) و سعی بر براندازی حکومت اسلامی و ولایت فقیه، بیش از سایر عوامل، موجبات نارضایتی مردم از این گروه را فراهم آورده است؛ که به ذکر چند مورد اکتفا می نمایم:
1. « این تعصب غیر معقول است که طراحان سقیفه را الی الابد گناهکار بدانیم» (تقی رحمانی/ روزنامه فتح/ ?? فروردین ماه ??)
2. « حتی معصومین هم خود به خود، بدون نظارت مردم و بطور اصولی در معرض انحراف هستند» (عزت الله سحابی/ روزنامه عصرآزادگان/?? دی ??)
3. « جامعه ولایی، انحصارگر و مستبد است و ارزشی برای توده ها قائل نیست» (ابراهیم یزدی/ هفته نامه پیام هاجر/ فروردین77)
4. « تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است» (غلامرضا سالار بهزادی/ روزنامه صبح امروز/ ?? آبان ??)
5. « ولایت فقیه، یعنی حکومتی توتالیتر و ضد مردمی» (امیر خرم/ روزنامه همشهری/ شهریور 77)
از طولانی شدن کلام، معذرت می خواهم و امیدوارم که توانسته باشم گامی در راستای اهداف انقلاب و اسلام و حمایت و اطاعتی هر چند کوچک از رهبر معظم انقلاب (روحی له فداه) برداشته باشم.
یا علی
بازخوانی بیانات رهبر انقلاب درباره انتخابات سال 75 و اما این روزها مسائل «انتخابات» هم مطرح است. من راجع به انتخابات، مکرّر صحبت کردهام و آنچه را که باید گفت، گفتهام. همه تأکیدی که بنده در قضیه انتخابات و برای انتخاب اصلح و غیره دارم برای همین است که این کشور، آسان استقلال خود را به دست نیاورده است. مبادا کسانی به مجلس بروند که گیرنده آنها، منتظر فرستنده قوی امریکا و غرب باشد! مبادا کسانی وارد مجلس شوند که آنتنهایشان را به آن سمت تنظیم کرده باشند؛ هر چه از آن جا میآید، بگیرند و در داخل به زبان دیگری منتشر و منعکس کنند! همه نگرانی من از این است.
البته این ملت، بیدار است. عدّهای خیال نکنند که اگر کسانی لابهلای جمعیت توانستند از حسن ظنّی یا غفلتی استفاده کنند و خودشان را داخل مجلس بیندازند، دیگر مصونیت پیدا خواهند کرد. هرگز چنین نیست. این ملتِ آگاه و هشیار و خون داده و رنج کشیده، اگر دیدند عنصر وابستهای به مجلس راه یافته است، دست دراز میکنند و او را از مجلس بیرون میاندازند. اینکه ما این همه روی تدیّن تکیه میکنیم، برای این است.
عزیزان من! وابستگی از لاابالیگری دینی حاصل میشود. نه اینکه هر کس متدیّن نیست، وابسته است؛ نه. بالاخره انگیزههای گوناگونی وجود دارد. اما کسی که متدیّن است، یک مانع اضافه برای وابسته شدن دارد. این خیلی مهم است. شنیدهام بعضی در حول و حوش مرحله اوّل انتخابات، گفته بودند «فلانی - شاید اسم ما را هم نیاورده بودند - یا برخی دیگر این قدر روی تدیّن تکیه میکنند، چه اهمیتی دارد؟ باید آدمهای متخصّص به مجلس راه پیدا کنند. دکترها و مهندسها به مجلس بروند و مملکت را اداره کنند!» این، اشتباه است. نه اینکه برای مجلس، متخصّص لازم نیست. چرا؛ برای مجلس، متخصّص لازم است. ولی ما امروز تخصّص کم نداریم. عرض من این است که: ای ملت ایران! بین همین مهندسها و دکترها، میان همین متخصّصها و کارشناسها، بگردید متدیّنها را انتخاب کنید! به صرف ادّعا، اکتفا نکنید. فردی را که میخواهید برگزینید، باید متدیّن باشد. متدیّن که شد، آن وقت انسان احساس خاطر جمعی میکند.
من در بعضی تبلیغات انتخاباتی، در بعضی جاها مشاهده کردم که فلان نامزد انتخاباتی، حتّی این قدر به خودش زحمت نداده است که عکسی را برای تبلیغات منتشر کند که اقلاًّ در آن عکس، ظواهر مذهبی را رعایت کرده باشد! خوب؛ چنین مواردی انسان را متنبّه به خطر میکند. اینکه عدّهای خیال کنند دیگر وقت این حرفها گذشت و امروز مردم دنبال دین و آخوند و ریش و از این قبیل نیستند، اشتباه است. امروز هم اعتماد مردم به افراد متدیّن، نمایندگان متدیّن و علمای دین است. مردم به اینها اعتماد و اطمینان دارند. سزاوار هم هست که به اینها اطمینان داشته باشند. زیرا دین مانع وابستگی میشود. وقتی دینداری نبود، وابستگی آسان میشود. آیا کسی که در تبلیغات انتخاباتیاش شعارهایی مطرح میکند که نه فقط رنگ و بوی دینی و انقلابی ندارد، بلکه ضدّ مسائل دینی، ملی و انقلابی است، خطرناک نیست که به مجلس برود؟
البته ما به هشیاری مردممان خیلی مطمئنّیم. بنده به هشیاری مردم کاملاً مطمئنّم. مردم ما هشیارند؛ اما معنایش این نیست که آدم دغلی نخواهد توانست با پشت هم اندازی و تبلیغات گوناگون، فضا را غبار آلود کند و از آب گل آلود ماهی بگیرد. با وجود اینکه مردم هشیارند، باز هم ممکن است کسانی با یک نوع پشت هم اندازی و با یک نوع تبلیغات، فضا را غبارآلود کنند و از آب گلآلود ماهی بگیرند. خارجیها هم که به این مسائل دامن میزنند و به دروغ، مردم ایران را تقسیم میکنند. تقسیماتی که خارجیها از مردم میکنند، اغلب خلاف واقع و دروغ است. عدّهای «راست»، عدّهای «چپ»، عدّهای «سنتی»، عدّهای «مدرن»... اینها همهاش حرفهای بیربط و مزخرفی است که خارجیها القا میکنند. البته یک عدّه آدمهای ساده هم در داخل، بدشان نمیآید که بگویند ما جزو فلان دسته هستیم! خیال میکنند که این یک افتخار است. نه آقا! جزو ملت ایران باشید. جزو توده انقلابی مردم باشید. جزو این جماعت و ملت دینباور باشید. اسمهای چپ و راست و قدیم و جدید و امثال اینها، افسانه است. اینها واقعیت ندارد. به دلیل اینکه هیچ کدام از این گروههایی هم که آنها ذکر میکنند، هیچ تفکر مدوّنی ارائه نکردهاند. دسته بندی گروهها با ارائه تفکرِ مدوّن امکانپذیر میشود. در شرایط فعلی، گروههای موجود چه تفکر مدوّنی دارند که ادّعا شود این با آن، این تفاوت را دارد! که این مدرن است، این نمیدانم چپ است، این راست است! اینها حرفهای بیمعنی است. حرفهای بیربطی است که خارجیها و تبلیغات بیگانه، عنوان میکنند. بله؛ یک جریان ضدّ انقلابی و ضدّدینی وجود دارد. یک لیبرالیسم ادّعایی و وابسته در کشور ما هست. نه اینکه نباشد. کسانی هستند که در دوران تسلّط رژیم فاسد و ستمگر گذشته، به ساز آن رژیم رقصیدند، با آن همکاری کردند، دست اطاعت و غلامی به آن دادند و آن اوضاع را تحمّل کردند و دم نزدند. (حالا نویسنده بودند، شاعر بودند، هنرمند بودند، مطبوعاتچی بودند... هر چه بودند!) بعد که نظام جمهوری اسلامی بر سرِ کار آمد و آزادی معقولی به همه داده شد و مردم توانستند آزادانه افکارشان را بگویند و حرفهایشان را به زبان بیاورند و بنویسند، اینها برای جمهوری اسلامی شیر شدند!
حالا هم در مطبوعات وابستهای که پولهایش از آن طرف مرز میآید و خط کلّیاش هم به احتمال زیاد از آن طرف مرز داده میشود، جمهوری اسلامی را متّهم میکنند و به بعضی از اختلافات جزئی سلیقهای دامن میزنند و به شعار دادن پوچ میپردازند. اینها هستند. از اینها بایستی به شدّت پرهیز کرد. اما متنِ ملت، متنِ خوبی است. متنِ ملت، متنِ متدیّنی است. امیدواریم خدای متعال تفضّل فرماید، این جا هم مردم هدایت شوند - همچنان که تاکنون هدایت شدهاند - و آنچه را که وظیفه آنهاست متوجّه شوند.
انشاءاللَّه مجلس مستقلِّ کارآمدِ مؤمنِ متدیّنی که ملت بتواند خاطر جمع باشد که این مجلس همین راه استقلال را، همین راه خدا و همین راه انقلاب را به بهترین وجه دنبال خواهد کرد، تشکیل شود و همه دشواریهای راه زندگی هموار شود؛ که به خواست خدا روز به روز هموارتر خواهد شد. خداوند، مسئولین و کسانی را هم که دستاندرکار این کارهای بزرگ هستند، کمک کند تا بتوانند به بهترین وجه، اهداف را به پیش ببرند.
: لینکهای دوستان :
قرار دادن لینک های فوق در وبلاگ، به معنی تأیید محتوای آن ها نمیباشد.