پس از تهدید پیدرپی رئیس جمهور ، مقامات امنیتی- نظامی و دست اندرکاران سیاست خارجی ایالات متحده امریکا علیه جمهوری اسلامی و اشغال دو همسایه آن (افغانستان و عراق) مهمترین سؤالی که در ذهن پژوهشگران سیاسی و محققان روابط بین المللی و استراتژیستها مطرح گردیده این است که آیا امکان حمله امریکا به ایران همانند افغانستان و عراق وجود دارد یا خیر؟ به تعبیر دیگر ، آیا در ایران نیز همانند افغانستان و عراق بستر و زمینه های موفقیت حمله نظامی امریکا فراهم است یا خیر؟ در پاسخ به این سوال ، به نظر می رسد ایران امروز واجد ویژگی هایی است که بر خلاف عراق و افغانستان ، هرگونه حمله نظامی به آن را غیر ممکن می سازد. از این منظر مهمترین عوامل بازدارنده حملات نظامی و سخت افزاری امریکا علیه ایران عبارتند از: 1-ایران بر خلاف افغانستان و عراق از نظر موقعیت جغرافیایی از سه امتیاز بهرهمند است: الف) موقعیت بحری سرزمین ایران از نظر موقعیت بحری به سبب دارا بودن سواحل طولانی منطقه استراتژیک در خلیج فارس و دریای عمان از موقعیت ویژهای برخوردار است ، زیرا ایران در میان کشور های این منطقه تنها کشوری است که 1800کیلومتر طول ساحل در خلیج فارس و دریای عمان دارد. مرزهای آبی این سرزمین همواره به عنوان قسمتی از یک سیستم ارتباطی ، اقتصادی و نظامی بین المللی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. ب)موقعیت گذرگاهی قرار گرفتن ایران در کنار یکی از مهمترین تنگه های دنیا به نام تنگه هرمز و اشراف آن بر سرتاسر حاشیه شمالی این تنگه ، موقعیت گذرگاهی ویژه ای به آن داده است. ایران و عمان در دو سوی تنگه هرمز قرار دارند ؛ اما ایران در مقایسه با عمان از وسعت ، جمعیت ذخایر نفت و گاز زیاد ، طول ساحل بیشتر در تنگه ، نیروهای نظامی بیشتر ، به ویژه نیروهای دریایی کارآمد ، موقعیت دفاعی و پدافندی مناسب ، جزایر استراتژیک و تکیه گاههای دفاعی در داخل تنگه و تواناییهای فنی و تکنیکی لازم برای کنترل تنگه برخور دار است. چنین فرصت هایی زمینه های کنترل تنگه هرمز را که گذرگاه خون جاری(نفت) در اندام نظام سرمایه داری است ، برای ایران فراهم میسازد. ایچارد نیکسون در توصیف این مطلب می نویسد: نفت خون صنعت مدرن است و منطقه خلیج فارس قلبی است که این خون را مانند تلمبه به جریان میاندازد و راههای دریایی پیرامون خلیج فارس (تنگه هرمز) شریانهایی هستند که این خون حیاتی از آنها می گذرد. ج)موقعیت بری اور آسیا همسایگی ایران از ناحیه غرب با جمهوری ترکیه و برخورداری از دو هزار کیلومتر مرز مشترک با جمهوریهای استقلال یافته از شوروی ، ایران را از موقعیت بری اور آسیا بهرهمند می سازد. با فروپاشی شوروی مزیت های ژئو استراتژیک جدیدی برای ایران به وجود آمد که از یک سو بر اهمیت استراتژیک ایران از ناحیه آسیای مرکزی افزود و از سوی دیگر استقلال کشور های قفقاز و جمهوریهای آسیای مرکزی ، راه های مواصلاتی جدیدی را بر روی ایران گشود. بر این اساس ایران از یک موقعیت نسبی و عمومی جغرافیایی ویژه در مقایسه با عراق و افغانستان برخوردار است که در صورت حمله نظامی به آن ، تمامی منطقه از آسیای میانه گرفته تا خلیج فارس را می تواند به التهاب و بهران بکشاند و حساس ترین منطقه استراتژیک مورد نظر ایالات متحده را بحرانی سازد. شاید این امر بیش از هر چیز ، نارضایتی و اعتراض کمپانی های نفتی آمریکایی را که حامیان اصلی بوش پسر در مبارزات انتخاباتیاش بوده اند ، در پی داشته باشد. 2-وسعت ایران نیز بر خلاف عراق و افغانستان یکی از عوامل باز دارنده حمله به آن محسوب میگردد زیرا وسعت خاک ایران به تنهایی بیشتر از مجموع مساحت 6 کشور اروپایی آلمان ، فرانسه ، انگلستان ، ایتالیا ، هلند و بلژیک است. گسترش قلمرو جغرافیایی ایران در دوران جنگ ، امکان عقب نشینی و فرصت بازسازی و ساماندهی مجدد را برای نیروهای نظامی و امکان بکارگیری تاکتیک های جنگ نا متقارن را فراهم می سازد. همچنین گستره وسیع اراضی ایران ، امکان اشغال کامل آن را از دشمن سلب می کند. 3-هرگاه افراد بین سنین 20 تا 65 سال بیش از 35 درصد کل جمعیت یک کشور را تشکیل دهند ، چنین سرزمینی از بهترین و مطلوبترین عامل ژئوپلتیک برای حفظ امنیت و ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی برخور دار است. جمعیت فعال ایران بر اساس آمارهای سال 1369 ه.ش (1990م) ، 14 میلیون و 37 هزار نفر اعلام گردید که 25 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهد و در بین کشورهای منطقه خلیج موقعیت منحصر به فردی دارد و سبب گردیده تا این کشور از نظر نظامی به عنوان یکی از قوی ترین کشورهای منطقه به حساب آید. نتیجه آنکه ، در حال حاضر کثرت جمعیت ، موقعیت و وسعت جغرافیایی سرزمین ایران ، به همراه ایدئولوژی اسلامی و سیاست خارجی مستقل آن ، موجب شده که جایگاه استراتژیک ایران در سطح جهان و در محاسبات قدرتهای بازیگر در صحنه نظام بین الملل به ویژه ایالات متحده دو چندان گردیده و امکان حمله نظامی به آن سلب شده است به گونهای که مارک پالمر استرانژیست معوف امریکایی در گفتگو با بوراسولمود خبر نگار روزنامه امریکایی نیویورک تایمز صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی مخالفت کرده ، میگوید: ایران به لحاظ وسعت سرزمینی ،کمیت جمعیت ،کیفیت نیروی انسانی ، امکانات نظامی ، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاور میانه و هارتلند (قلب) نظام بین الملل ، به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمیتوان با یورشی نظامی آن را سرنگون کرد. 4-قدرت ، جایگاه بین المللی و روابط خارجی ایران با کشورهایی نظیر افغانستان و عراق و حتی کره شمالی بسیار متفاوت است. جایگاه محوری ایران در سازمان کنفرانس اسلامی ، گروه 77 ، سازمان اوپک ، جبش عدم تعهد و طرح گفتگوی تمدن ها از سوی ایران به طور بنیادی با کشورهای عراق و افغانستان متفاوت میباشد و حمله احتمالی به آن به آسانی حمله به عراق و افغانستان تصور نشود. 5-در افغانستان مردم از جنگ داخلی طولانی و در عراق از حاکمیت استبداد صدام به ستوه آمده بوده و بستر اجتماعی برای مداخله نظامی خارجی فراهم بود ، در حالی که در ایران رابطه بین مردم و حاکمان قلبی و برگرفته از اعتقادات مذهبی آنها است و گسست بین حاکمان و شهروندان وجود ندارد و هرگونه تهاجم خارجی به شدت محکوم به شکست است. 6- ایران از تجربه دفاع در جنگ طولانی و نابرابر هشت ساله برخوردار است ، در حالی که در افغانستان و عراق انگیزه دفاع مردمی در برابر نیروهای مهاجم امریکایی وجود نداشت. 7-در ایران برخلاف عراق و افغانستان و حتی سایر کشورهای دنیا به صورت منحصر به فرد ، تمامی ملت در قالب سازمان رزمی بسیج سازماندهی گردیده و همواره آماده دفاع از کشور هستند. 8-در ایران دو نیروی نظامی کلاسیک و کارآمد ارتش وسپاه همواره آماده دفاع از کشور هستند ، در حالی که در افغانستان چنین نیرو هایی وجود نداشت و علاوه بر آن نیروهای داخلی آن کشور نیز در دو جبهه و در مقابل هم قرار داشتند. در عراق نیز سران نظامی پیش از تهاجم خریداری شده بودند ، اما در ایران امکان وقوع چنین امری محال است. 9- مهمترین عامل بازدارنده حمله به ایران ، اعتقاد به شهادت و جاودانگی مرگ در راه خدا در میان نیرو های نظامی و ملت ایران است که هرگونه ترسی را از میان برمیدارد و دشمن را از حمله به آن باز میدارد.
در سالهای گذشته یکی از با خاطرهترین و شکوفاترین سالهای تاریخ انقلاب اسلامی رقم خورد ؛ چراکه مردم با حضور میلیونی خود در پای صندوقهای رأی مردی را به ریاست جمهوری انتخاب کردند که خود را خادم جمهور میداند. مردم با این رأی پیامی مهم به جهانیان رسانیدند که همان بازگشت به شعارهای بنیادین انقلاب بود. آری ، این مرد(احمدینژاد) ، همانی است که همه دنبالش بودند. مردی سادهزیست ، با هوش و ذکاوت بالا ، کاربلد ، مردمی و مکتبی! مردی که مایه امید مستضعفان و وحشت جیرهخواران و دشمنان است. احمدینژاد کسی است که حیرت همگان را موجب شدهاست. او مردی است که تبدیل به یکی از محبوبترین افراد در عرصه بینالمللی شدهاست و دولت او ، دولتی است که کمر همت برای خدمت بستهاست. رهبر معظم انقلاب نیز بارها از تلاش شبانهروزی این دولت برای خدمت به ملت یاد کردهاند. این مرد و تفکر هوشمندانهاش موجب عزت و سرافرازی کشورمان در عرصه بینالمللی شدهاست. این مرد غرب را چنان سردرگم کردهاست که دیگر خود آنها نیز کلافه شدهاند. از بیان ماجرای «هولوکاست» بگیرید تا دعوت بوش به مناظره. او کسی است که کتابهایی که دربارهاش مینویسند ، عنوان پرفروشترین را در نمایشگاه کتاب سوریه به خود اختصاص میدهد. آری واقعاً ، احمدینژاد موجب امید و دلخوشی رهبر فرزانه و این مردم شدهاست و جلوهای آشکار را از چهره عدالتخواهی بر مردم نمایان کردهاست. کسی که توانسته است چنین محبوبیتی در میان مردم پیدا کند و موجب امیدواری مردم به نظام اسلامی شود ، قطعاً فردی خطرناک برای غربیها و نقشهها و دسیسههای شیطانی آنها خواهد بود. پس غربیها دست به کار شدند تا این مرد را آماج حملات بیرحمانه خود قرار دهند ، از کجا باید شروع میکردند؟ آری ، بهترین راه ، رسانهها و تبلیغات منفی و بزرگنمایی مشکلات ریز بود. قلم به دستان مزدور و جیرهخواران غرب دست به کار شدند. تقریباً بیش از نیمی از روزنامههای صبح و عصر ، دولت را آماج بدترین تهمتها و توهینها و حملات قراردادند. انتقاد کردند ، اما مغرضانه! تا جایی که رهبر معظم انقلاب در جمع عظیم مردم سمنان به این نوکران قلم به دست هشدار دادند که دست از این همه انتقاد مغرضانه بکشند. «واقعاً چقدر مظلومی ، آقای احمدینژاد»! همان احمدینژاد که وجب به وجب خاک ایران را میگردد ، همان کسی که مستقیم و رو در رو در هر استان و هر شهری با مردم به گفتوگو مینشیند ، همان که بارقههای جدیدی از امید را در دل این ملت ایجاد کرد حالا ببین چطور بیرحمانه بر او میتازند. نه! واقعاً حق احمدینژاد این نبودهاست. این انتقادات تا قدری مغرضانه است که برخی حتی اعطای تسهیلات برای اشتغال جوانان را نیز زیر سؤال میبرند و آن را موجب افزایش تورم میدانند ؛ اما نمینویسند که برخی افراد در گذشته با سوءاستفاده از مقام و جایگاه خود چه وامهای کلانی گرفتهاند که هنوز هم اقدامی به بازپرداخت آن نکردهاند. ای مزدوران چرا ننوشتهاید؟ چرا ننوشتهاید که احمدینژاد با اجرای طرح سهام عدالت چه گام بزرگی در رفع محرومیت برداشتهاست؟ چرا ننوشتهاید که مصوبات سفرهای استانی احمدینژاد ظرفیت کار اجـرایی را در کشور سه برابر کرده است؟ چرا ننوشتهاید که هوشو ذکاوت احمدینژاد ، عزت و شرف ما را در عرصه سیاست بینالمللی چندبرابر کرده است؟ آری ، هرچقدر که میتوانید بر این مرد بتازید که شما هیچ غلطی نمیتوانید بکنید! چرا که پشتیبان احمدینژاد ، خداوند تبارک و تعالی است. چرا که احمدینژاد این مردم را دارد. آری ، آقای رییسجمهور همچنان استوار و صبور به راه خویش ادامه بده. همچنان به فکر فتح قلههای پیشرفت باش. چرا که این ملت پشتیبان وفادار شماست. آری ، رییسجمهور عزیز بیتوجه به این دسیسهها به فکر پیشبرد عدالت خواهی باش و بدان همان ملت که تو را برای خدمت انتخاب کردهاست ، همچنان پشتیبان توست. خداوندا ، از تو میخواهیم که دلسوزان این نظام را یاری کنی و بدخواهان این نظام را به خواری و ذلت بکشانی! آمین یا رب العالمین
آقای مدیر اتاق خودتان را در کجای مؤسسه یا اداره انتخاب کردهاید؟ طبقه چندم؟ چند اتاق و دفتر قبل از اتاق شما به صورت تودرتو وجود دارد؟ شما در محاصره چند اتاق و چند دفتردار و مدیر دفتر قرارگرفتهاید؟ اگر کسی با شما کاری داشته باشد و نه پارتی داشته باشد و نه نامه از شخصیتی ، آیا امکان دارد شما را پیدا کند؟ چه تیپ آدمهایی با شما رابطه دارند؟ شما چه تیپ آدمهایی را به ملاقات میپذیرید؟ با چه کسانی گرم میگیرید؟ چه نوع افرادی را تحویل میگیرید؟ در مردم داری و مردم سالاری و مردمی بودن ، شما اهل شعارید که فقط رأی جمع کنید و به کرسی بنشینید و دیگر هیچ ، یا اهل عمل هستید؟ مردم را واقعاً باور دارید؟ غم و رنج مردم چقدر فکر شما را به خود مشغول میکند؟ چقدر در تلاشید گره از کار مسلمانی باز کنید؟ آقای مدیر با مردم چگونهاید؟ اگر شخص گرفتاری ، با شما کار داشت و تلاش نمود دو کلمه با شما حرف بزند یا نامه خود را به دست شما برساند ، چه میکنید؟ با او چه برخوردی خواهید داشت؟ آیا به راحتی دستش به شما خواهد رسید؟ آیا به راحتی نامه او به دست شما میرسد؟ آیا خوب به حرف او گوش میدهید و نامه او را میخوانید؟ آیا کار او را درست میکنید؟ آیا به ناله او گوش میدهید؟ آیا او را از اتاق بیرون نمیاندازید؟ امام باقر(ع) به عمربن عبدالعزیز فرمود: در را روی مردم باز کن. دسترسی مردم را به خودت آسان گردان. ستمدیده را یاری کن و حق ستمدیدگان را به آنان برگردان. امام علی(ع) فرمود: فاصلهات را از مردم طولانی نکن ، زیرا جدایی مدیران از مردم باعث شود در تنگنا قرار بگیرند و از حوادث و مسایل بیخبر بمانند. و در آخر: علی(ع) به قثم بن عباس فرمود: عصرها بین مردم بنشین ، به سؤالات شرعی آنان پاسخ ده ، به نادانان بیاموز ، با دانشمندان سخن بگو. سفیری بین تو و مردم جز زبانت ، حاجبی میان تو و آنان جز چهره خودت نباشد (یعنی حضور و ملاقات رو در رو و مستقیم که هیچ واسطهای وجود نداشته باشد). هیچ صاحب حاجتی را از ملاقات با خودت محروم مساز.
اگر یک لحظه درنگ کنیم و کمی از سرعت کمی کمتر از سرعت نورمان در رسیدن به جایگاههای دنیوی و رفاه مادی بکاهیم ، اگر یک لحظه درنگ کنیم و سری برگردانیم ، اگر یک لحظه درنگ کنیم و با دقت گوش فرادهیم ، خواهیم دید و خواهیم شنید که صداقت ، بیل از دستش افتاده است و دیگر خبری از مزرعه صداقت نیست ، دیگر عدالت و مهر و صفا جزء در خاطر قشنگ فقط بعضی ها جایی برای رشد و تجلی پیدا نمیکند. اگر یک لحظه و فقط یک لحظه درنگ کنیم ؛ خواهیم دید که غرور آبی مردی پاک چه ساده بر خاک مینشیند. اگر یک لحظه درنگ کنیم ؛ خواهیم فهمید که چرا در خانه بیآب و بینان احساس جان سپرده است. فقط یک لحظه درنگ کافیست تا بفهمیم چرا دخترک معصومی شبها خواب عروسک میبیند. اگر یک لحظه درنگ کنیم و اجازه دهیم ، قانون خواهد گفت که چرا دستهای کودک بیسرنوشت زود پینه میبندد. اگر یک لحظه درنگ کنیم میبینیم تیتر درشت روزنامهای را که مینویسد: «امروز مردهای جان داد». اگر یک لحظه درنگ میکردیم میدیدیم آبروریزی مگسها را ؛ کین دغل دوستان که میبینی مگسانند نه زنبورها گرد شیرینی. آری ؛ اگر یک لحظه واقعاً درنگ میکردیم میدانستیم که در ایران اسلامیمان و حتی در آذرشهر عزیزمان بیل صداقت و عدالت ، بیل هم نوع دوستی و خدمت بیریا از دست کدام رئیس ، مدیرعامل و یا ارباب بر زمین افتاده است. اگر واقعاً یک لحظه درنگ میکردیم میفهمیدیم سهم بچههایی با کفشهای پاره در سوز زمستان تنها یک نگاه حسرت آلود است از ماشینهای آن چنانی بعضی از مسئولین بی... و یک تفکر گنگ در ذهنشان: «پدر ، مادر ! بهتر نبود به جای جمله «استفاده اختصاصی ممنوع» روی ماشینهای دولتی مینوشتند: استفاده در راه خدمت به مردم ممنوع فقط برای استفاده شخصی وخانوادگی!؟» کاش و ای کاش میتوانستیم لحظهای درنگ کنیم ولی صد افسوس که جای درنگ بسیار است ولی کسی را مجال درنگ نیست.
: لینکهای دوستان :
قرار دادن لینک های فوق در وبلاگ، به معنی تأیید محتوای آن ها نمیباشد.